رویای خیس

مرا دوست بدار اندک ولی طولانی

رویای خیس

مرا دوست بدار اندک ولی طولانی

مجنون

 

روزی مجنون از سجاده شخصی عبور می کرد

مرد نماز را شکست و گفت :

مردک در حال راز و نیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی ؟

مجنون لبخندی زد و گفت :

عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم و تو عاشق خدایی و مرا دیدی ...


نظرات 1 + ارسال نظر
mmad پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 20:35 http://nemidanam.blogsky.com

چقدر چیز به این قالبت آویزونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد