پنج شنبه ساعت 9 صبح بخش اورژانس بیمارستان تقریبا خلوت بود .اخ مردم ، یکی به دادم برسه ... ، خدایا اتیش گرفتم و....ولی درد ه همچنان ادامه داشت!!!مونده بودم که چه معده دردیه که با امپول رانیتیدین و دیکلوفناک وهیوسین و..... یکی از هم اتاقی ها به همراهی اون اقا گف که شاید اپاندیسیت است و معده درد نیس ولی همراهش خندید. واقعا جای تعجب بود خنده تو اون موقعخانما رحمشون امده بود و گفتن که گناه داره حداقل یه ماهی تقویتش کنید تا بتونه ترک کنه . گف که اون موقعها که میگفتیم این زهر ماری رو نکش گوش نمیداد حالا هم خودش باید دردشو بکشه.پسره ی بی زبون میگف حاضریم زندگیمونو بدیم پدرم خوب بشه و اشک تو چشماش حلقه زده بود. تو همین احوال صدای بلندی همه رو به خود جلب کرد که یا مورفین بهم بزیند یا ولم کنید برم مواد بکشم . دیگه طاقت دردو ندارم امیدوارم این عبرتی باشه واسه پسره که اشتباه پدر را تکرار نکنه.
نمیدونم چی شده بود ولی با این اوضاع سریع بستری شد و سرم و کل امپولهای بیمارستان رو بهش تزریق کردن با اینکه دیرتر از ما اومده بود ولی به خاطر درد زیاد سرمش را فری گرفته بود
خوب نشد ه . درد خودمو دیگه فراموش کرده بودم
گفت نه حاج خانم . اقا معتاد بوده و یه هفته ایه که تو ترکه . دردش هم بهمین علته
پسر 18 ساله اش کنار تخت پدر مظلومانه ایستاده بود و به پدرش نگاه میکرد . پرستار گف که باید به زور هم که شده غذا بخوره ولی میگفتن حدود یه هفته است که لب به غذا نزده و حالت تهوع داره
تو حال و هوای خودم بودم و به این فکر میکردم که چرا ما ادما تا وقتی سالم و تندرست هستیم یه بار به خاطر این نعمت سلامتی خدا رو شکر نمیکنیم ولی همین که کوچیکترین گرفتاری سراغمون میا به یاد خدا میافتیم . که صدای اخ و داد مریضی کل ارامش حاکم
خیلی وقته که اپ نکردی
آبجی خانم اگه نظرمن بخوای
ین فراموشکاری انسان،حتی از اسمش هم معلوم!
(انسان)کلمه عربی از ریشه(نسی)ب معنی فراموشکار....!
این مسِله درمورد قدرشناسی از زنده هامون هم صدق میکنه!تاوقتی ک زنده هستن ب دیدنشون نمیریم؛اما ب محض اینکه فوت کنه.....
این یعنی انسان!
salam /ghashange /mashala